همکاری Distant Klash و Fenom Kimonos


دو برند پوشاک زنانه، Distant Klash و Fenom Kimonos، با هم همکاری کردند تا یک طرح محدود زنانه را برای این فصل خرید تعطیلات به شما ارائه دهند. Distant Klash در سال 2016 توسط کلی کوسوموتو، بومی منطقه خلیج، قهرمان ایالتی کشتی زنان کالیفرنیا HS و یک هنرمند در سال 2008 تاسیس شد. ما طراحی های سبک مینیمالیستی الهام گرفته از کشتی او را به قدری دوست داشتیم که با ایده طراحی یک gi به او نزدیک شدیم. کلی از همکاری با ما بسیار خوشحال بود و محصول نهایی فوق العاده است.

کاپشن gi colaboration از پارچه مروارید بافت 550 گرمی و دارای گلدوزی های زیبا به رنگ آبی و سفید در هر دو آستین، برگردان، پشت و جلو می باشد. شلوار از بوم نرم و برس خورده ساخته شده و دارای گلدوزی های بزرگ در ران راست است. جی دارای دوخت کنتراست آبی، نوار تزئینی در داخل ژاکت است و با یک بند نایلونی سفارشی عرضه می شود. این نسخه محدود gi است: یک هدیه عالی برای شخصی خاص که عاشق رنگ های خنثی و طراحی زیبا و الهام گرفته از کمیک است. ما از مالک و خالق بازی Distant Klash، کلی کوسوموتو خواستیم تا کمی در مورد هنر، کشتی و نحوه شکل گیری شرکتش صحبت کند. زیر را بخوانید و خرید خوشحال باشید!

چرا کشتی؟ چه چیزی شما را جذب کشتی کرد؟ آیا ورزشکار دیگری در خانواده نزدیک خود دارید؟

وقتی بزرگ شدم، مادرم مرا در ورزش های مختلفی مانند تنیس، فوتبال، بسکتبال، ژیمناستیک و شنا قرار داد. اما در آن زمان ورزش را عمدتاً به عنوان یک فعالیت و نه به عنوان یک اشتیاق می دیدم. زمانی که در مدرسه راهنمایی بودم، تمرین در یک کاراته ژاپنی به نام شورینجی کمپو را شروع کردم و به سرعت از آن هیجان زده شدم. جالب بود، اما مهمتر از آن احساس می‌کردم که می‌توانم مستقیماً با کسی ارتباط برقرار کنم، بدون اینکه واقعاً مجبور باشم از کلمات استفاده کنم.

با این حال، یکی از مسائلی که در حین انجام شورینجی داشتم، یافتن شرکای اسپارینگ بود. اعضای مسن‌تر من را خیلی زورگیر می‌دانستند و بچه‌های هم سن و سال من به همین دلیل از من دوری می‌کردند. در پایان سال مراسمی برگزار می‌کردند که در آن به افرادی که پیشرفت کرده بودند و در طول سال عملکرد خوبی داشتند، جوایز و تقدیر می‌کردند. به عنوان یک شوخی کوچک، آنها یک جایزه برای “تهاجمی ترین اسپارینگ” دادند. من بسیار هیجان‌زده بودم که به‌خاطر قوی بودنم به طور مثبت تأیید شدم. برای من لحظه بسیار غرور آفرین بود.

وقتی به دبیرستان رسیدم یکی از دوستانم که در تیم کشتی بود مرا تشویق کرد که شرکت کنم. در ابتدا خیلی از این ایده استقبال نکردم، اما در نهایت تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. من آن را بیشتر به عنوان راهی برای گسترش هنرهای رزمی که در آن زمان می دانستم، مانند یادگیری کلمات جدید در یک زبان، می دیدم.

اولین تمرین من در تابستان بعد از سال اول بود و خودم را در محیط بسیار جدیدی دیدم. خیلی چیزها بود که باید با آنها وفق می دادم. من به دنیایی پرتاب شدم که در آن تمرینات آمادگی جسمانی و قدرتی خود را به حد افراط رساندم. من باید یاد می گرفتم که چگونه با بودن در محیطی که تمام شرکای آموزشی من پسر بودند، رفتار کنم. شاید سخت ترین قسمت، بودن در کنار افرادی بود که مرا نمی شناختند و نمی خواستند با یک دختر کشتی بگیرند. احساس کردم کمی منزوی و گم شده بودم. علیرغم آن چالش ها، من روی تمرینات متمرکز ماندم و احساس کردم که این محیطی است که می توانم یاد بگیرم در آن پیشرفت کنم. این به من فرصتی داد تا انرژی تهاجمی خود را به طور کامل و بدون هیچ محدودیتی ابراز کنم.

از نظر داشتن ورزشکار در خانواده، خانواده پدرم جودو می‌کشیدند، اما هیچ‌وقت به من آموزش ندادند. درعوض، پدرم دوست داشت با من به عنوان روشی برای تعامل و بازی با من رفتار کند. من احساس می کنم که در نتیجه آن جلسات بازی، شروع به پیوند دادن ایده سرگرمی با فعالیت هایی کردم که بسیار فیزیکی بودند.

تو در کالیفرنیا قهرمان ایالتی شدی. چگونه به آن دست یافتی؟ زندگی برای یک کشتی گیر چگونه است؟

به عنوان یک دانشجوی ورزشکار تمرینات من تا اوایل عصر ادامه داشت. تا ساعت 6 یا 6:30 به خانه نرسیدم. وقتی به خانه رسیدم و دستم را شستم، فقط چند ساعت برای غذا خوردن، انجام تکالیف و آماده شدن برای روز بعد باقی مانده بود. حتی چیزهای ساده ای مانند بیدار ماندن در کلاس سخت بود زیرا من از تمرین بسیار خسته شده بودم.

بیشترین تأثیری که کشتی بر من گذاشت این بود که چگونه رژیم غذایی ام را کنترل کنم. وقتی بزرگ شدم می دانستم که غذای ناسالم بد است، اما واقعاً به سلامتی خود اهمیت نمی دادم. با کشتی شروع به پرهیز از خوردن غذاهای ناسالم کردم. من به سرعت فهمیدم که خوردن قبل از تمرین عملی نیست مگر اینکه در طول تمرین احساس بیماری و تنبلی داشته باشم. من تازه شروع کردم به مراقبت بیشتر در مورد آنچه که می خوردم و چند بار. اغلب اوقات برای خوردن کالری کافی تلاش می‌کردم، زیرا احساس می‌کردم بیشتر از آنچه واقعاً می‌توانم مصرف کنم، می‌سوزانم.

تمرین به صورت هفتگی بعد از مدرسه به مدت سه ساعت و پنج روز در هفته بود. پس از شروع فصل، هر شنبه یک تورنمنت برگزار می شد. در چند سال اول کشتی من آنقدر بد بودم که سعی می کردم تمرینات اضافی را در شب انجام دهم. من کاملاً از پیشرفت ناامید بودم، بنابراین تجسم را نیز تمرین کردم تا سعی کنم حرکاتی را که یاد گرفته بودم کامل کنم.

فکر می کنم چیزی که به ناامیدی من اضافه کرد تنها دختر بودن در تیم بود. من منحصراً با پسران کشتی می‌گرفتم، بنابراین نمی‌دانستم سطح مهارتم در برابر دختران چگونه است. در سال اول من به چند تورنمنت در سطح JV با پسران رفتم و به سختی در هیچ مسابقه ای پیروز شدم. تصمیم گرفتم در طول فصل خارج از فصل به باشگاه بروم تا از نظر بدنی قوی‌تر شوم.

در سال اول و دوم شروع کردم به احساس یکنواختی با پسرها و کم کم اعتماد به نفس پیدا می کردم. در سال آخر تصمیم گرفتم به مسابقات دخترانه بیشتری بروم و پس از مدتها کشتی گرفتن با پسران، متوجه شدم که در بخش دختران خیلی خوب عمل می کنم. من تقریبا در همه آنها رتبه 1 را کسب کردم.

در مسابقات ایالتی دختران خیلی عصبی بودم و مثل همیشه خوب عمل نکردم. نمی توانستم کسی را پین کنم و واقعاً مضطرب بودم. زمانی که به فینال رسیدم واقعاً عصبی شده بودم. من در پرتاب سر و بازو گرفتار شدم و خیلی نزدیک بود که گیر کنم. فهمیدن اینکه ممکن است ببازم مرا به فضای سر بهتری بازگرداند و در نهایت فینال را برنده شدم.

آیا هنوز برای مربیگری بچه ها به دبیرستان قدیمی خود می روید؟

من قبلاً فقط در دبیرستان مربیگری می کردم، اما دامنه فعالیتم را گسترش داده ام تا به هر دبیرستانی با کشتی گیران زن بروم. اگر از من بخواهند بیایم و کمک کنم، هر کاری از دستم بر بیاید انجام می دهم تا برایشان وقت بگذارم. احساس می‌کنم به خاطر تجربه‌ای که به‌عنوان یک کشتی‌گیر دختر دارم، می‌توانم با مشکلاتی که این دختران می‌گذرانند ارتباط برقرار کنم. من ناامیدی آنها را درک می کنم و تمام تلاشم را می کنم تا الگو بگیرم. من می دانم که برای آنها نیز بسیار آرامش بخش است زیرا گاهی اوقات بحث در مورد مسائل جنسیتی با یک مربی مرد دشوار است.

در کالج تصمیم گرفتید کشتی را کنار بگذارید و روی طراحی گرافیک تمرکز کنید. چه چیزی باعث این تصمیم شد؟

در دوران کودکی من خیلی نقاشی می کشیدم و می خواستم در کالج به هنر بپردازم. با این حال، در مورد کشتی نیز هیجان زده بودم و می خواستم ببینم تا کجا می توانم آن را پیش ببرم. در نهایت تصمیم گرفتم که در تیم زنان در دانشگاه کامبرلندز در کنتاکی کشتی بگیرم و در آنجا مدرک هنر را دنبال کنم.

با این حال، در عرض چند ماه شروع به احساس نارضایتی از هر دو کشتی و برنامه هنری کردم. برنامه کشتی مشکلات زیادی داشت اما به زبان ساده، مربیگری را دوست نداشتم. من احساس چالش نمی کردم و کم کم داشتم دلتنگ می شدم. بدتر از آن، برنامه هنری نیز بسیار ضعیف بود. انگار برنامه دبیرستانی بود و می دیدم که این مسیر درستی برای من نیست.

من می خواستم هر چه زودتر از کنتاکی خارج شوم، بنابراین بعد از ترم اول رفتم. کاملا شکسته برگشتم. احساس می‌کردم خیلی‌ها را ناامید کرده‌ام و نمی‌دانستم کجا باید بروم. من در نهایت به یک کالج محلی رفتم که مربی من در آن تدریس می کرد. توانستم یک فصل دیگر زیر نظر او کشتی بگیرم. دوباره بین همه پسرها کشتی گرفتم. کشتی کج در کالج حتی سخت تر از دبیرستان بود، اما یک تجربه عالی بود که تمام خاطرات بد را از کامبرلند زد. تصمیم گرفتم کشتی را رها کنم و فقط روی هنر تمرکز کنم. من مدرک کاردانی ام را گرفتم و به یک کالج هنر در سانفرانسیسکو منتقل شدم.

کمی در مورد برند خود صحبت کنید. چگونه چنین سبک مینیمالیست جالبی را ایجاد کردید؟ نام از کجا آمده است؟

در طول دوران تحصیلم یاد گرفتم که چگونه لوگو طراحی کنم. طراحی لوگو واقعاً با تصویرسازی سنتی متفاوت است زیرا همه چیز کاملاً نمادین است. هدف ایجاد طرحی است که اطلاعات زیادی را با کمترین خطوط و شکل ممکن منتقل کند. من خیلی سریع این کار را انجام دادم و واقعاً تأثیر و قدرت یک طراحی تمیز و مینیمالیستی را دوست داشتم.

من اولین طرح DK از دو پسر را چندین سال پس از فارغ التحصیلی از کالج در حالت کشتی ساختم. در واقع مدتی طول کشید تا بفهمم چگونه آن را بکشم زیرا ساده کردن حرکات انسان بسیار دشوار است. همانطور که داشتم آن را می کشیدم، متوجه شدم که چرا طرح های کشتی کم است. این واقعا سخت است زیرا نیاز به انتخاب های زیادی برای طراحی برای اندازه و محل قرارگیری هر قسمت از بدن دارد.

با این حال، زمانی که کارم تمام شد، بسیار هیجان زده و خیلی راحت شدم. احساس می‌کردم که می‌توانم به درستی آنچه را که هستم به تصویر بکشم. در تمام این مدت من بین هویتم به عنوان هنرمندی که چیزهای زیبا را دوست دارد و کشتی‌گیری که دوست داشت سرسخت باشد به عقب و جلو رفتم. تقریباً احساس می‌کردم که زندگی دوگانه‌ای دارم اما حالا این دو دنیا می‌توانند با هم ادغام شوند

در این مرحله از زندگی ام از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم و دیگر عضوی از هیچ تیم کشتی نبودم. هنوز دلتنگی های زیادی از روزهای کشتی ام باقی مانده بود. من فکر می کنم بسیاری از کشتی گیران فارغ التحصیل مانند من وقتی دیگر زمان یا مکانی برای کشتی ندارند با بی هویتی دست و پنجه نرم می کنند. کشتی گیر درون ما هرگز واقعاً از بین نمی رود، بنابراین نام دوردست کلش به عنوان بازتابی از معنای کشتی برای من در حال حاضر متولد شد: مبارزه ای از گذشته، یک “درگیری از راه دور”.

من می خواهم که نماینده نسل جوانی باشد که سخت کار می کنند و برای مبارزه بعدی خود تمرین می کنند. وقتی به من اجازه داده می شود بخشی از سفر آنها برای تبدیل شدن به بهترین کشتی گیر شوم، همیشه احساس افتخار می کنم. برای آنها، حرفه کشتی آنها هنوز زنده و قوی است و آینده آنها یک “برخورد از راه دور” است.

برای آینده DK چه برنامه ای دارید؟

اگرچه DK در حال حاضر بر روی هنرهای رزمی تمرکز دارد، من دوست دارم به ورزش های دیگر گسترش پیدا کنم. کشتی ورزش مورد علاقه من است، اما من قدردانی عمیقی از همه انواع حرکات دارم، چه در رقص، ورزش یا هر تلاش فیزیکی دیگری. حرکت یکی از راه‌هایی است که مردم خودشان را ابراز می‌کنند و من می‌خواهم هنری خلق کنم که به مردم اجازه دهد آن را ببینند.

حتی از نظر شخصی، طرح‌های کشتی که ساخته‌ام به من این امکان را داده است که اشتیاق خود را به کشتی به‌گونه‌ای به اشتراک بگذارم که بر هر ایده از پیش تعیین‌شده‌ای که ممکن است وجود داشته باشد، غلبه کند. وقتی به آنها می گویم که کشتی می گیرم، می توانم به آنها بگویم که واقعاً چگونه است و چه تأثیر مثبتی روی من گذاشته است. ممکن است تغییر کوچکی به نظر برسد، اما وقتی می‌توانم به‌صراحت بیان کنم که هستم، مطمئناً اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنم. من می خواهم بتوانم این احساس را به سایر ورزشکارانی که ممکن است در همین شرایط هم دچار مشکل هستند نیز تعمیم دهم.

دیدگاهتان را بنویسید